روزنامه كيهان در ستون سرمقالهاش با تيتر«سنای آمریکا و آن دو سناتور باقیمانده» نوشت:
تحریمهای رنگارنگ با بهانههای گوناگون از راه میرسند و روح و متن «برجام» را توأمان، نقض میکنند و دولت محترم با کمی حملات دیپلماتیک و توییتری، طوری که دشمن تصور نکند، مشی صلحطلب! آن دچار خلل شده، علیه آن موضعی میگیرد و از کنار آن به راحتی میگذرد. گویی تحریمها «حدیقف» ندارند و هر قدر هم که اضافه شوند، «تازه» نیستند! همان تحریمهای کهنهاند که فقط، پیاز داغشان زیاد شده!
قرار بود با برجام، کن فیکون کنند! رونق را به اقتصاد آورده و کلک تحریمها را از ریشه بکنند اما، نه از شکوفایی اقتصادی خبری شد، نه تحریمها فرو ریخت و نه چرخ سانتریفیوژها چرخید. در مقابل اما روز جمعه خبر رسید «مادر تحریمها» از سوی 98 سناتور از 100 سناتور مجلس سنای آمریکا علیه ایران و از سوی همان کدخدا، تصویب شده است. 2 سناتوری که به این طرح رای منفی دادهاند میگویند، به دلیل نگرانی از خروج ایران از توافق هستهای، با این تحریمها مخالفت کردهاند. این «تحریمهای بیسابقه» که به بهانههای حقوق بشری و با هدف تضعیف توانمندیهای موشکی کشورمان تهیه و تنظیم شده، هر شخص، کشور، یا شرکتی را که با ایران در حوزههای مشخص شده وارد معامله شوند، به شکل مصادره اموال، محرومیت از تجارت با آمریکا و اعمال تحریم و ... تحت فشار قرار میدهد.
به جزئیات «مادر تحریمها» اگر دقت کنیم، «بیسابقه بودن» و«تازه بودن» در آنها موج میزند. تحریمها 4 بخش را هدف گرفتهاند. «برنامه موشکهای بالستیک» نخستین بخش این تحریمهاست. در این بخش «همه» فعالیتهای مرتبط با موشکهای بالستیک ایران تحریم شده که امری بیسابقه است. تا پیش از این، تنها دو نهاد وزارت دفاع و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران متهم به توسعه سلاحهای کشتار جمعی شده و ذیل دستور اجرایی ۱۳۳۸۲ شناسایی شده و تحت تحریم قرار گرفته بودند. اما این بار تمامی فعالیتهای کشورمان در زمینه موشکهای بالستیک، تحریم شده و هر فردی که با این برنامه ارتباط داشته باشد نیز تحریم و در SDN List آمریکا قرار میگیرد.
«سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» مورد بعدی است. در این بخش دونالد ترامپ از سوی کنگره آمریکا موظف شده تا سپاه، دفاتر، افراد و نهادهای وابسته به این نهاد را مشمول تحریمهای دستور اجرایی ۱۳۲۲۴ که مربوط به گروهها و سازمانهای تروریستی است! کند. در این بخش حتی اشاره شده که تا پیش از این، سپاه ذیل دستور اجرایی ۱۳۳۸۲ تحریم شده و در قانون جامع تحریم ایران (سیسادا ۲۰۱۰) نیز مشمول تحریمهای ثانویه بانکی قرار گرفته است. همچنین اشاره شده که سپاه قدس به عنوان گروه حامی تروریسم مرتبط با دستور اجرایی ۱۳۲۲۴ تحریم شده است. به عبارتی، آنچه در این دور از تحریمهای سپاه بیسابقه است، دایره وسیع افراد مرتبط با این نهاد است که «حامی آنها»(سپاه) تلقی شدهاند. در دستور اجرایی ۱۳۲۲۴ آمده «هر فردی به هر نحوی همکاری با نهاد تحریم شده داشته باشد تحریم خواهد شد» که این مسئله تاکنون سابقه نداشته است. مَخلص کلام اینکه، افراد و مسئولین در کشور خودمان را هم اگر بخواهند با سپاه در تعامل باشند، هدف قرار میدهد!
شاید عجیبترین بخش این تحریمها، بخش مربوط به «حقوق بشر» آن باشد. در این دور از تحریمها، آمریکا به خود اجازه داده از هر جانوری که نام «مدافع حقوق بشر» را به یدک میکشد حمایت و جمهوری اسلامی ایران را به خاطر ممانعت از فعالیتهای آن، تحریم کند! این نخستین بار است که آمریکاییها از ابزار تحریم برای حمایت از مخالفان جمهوری اسلامی ایران (بخوانید براندازان) استفاده میکند.
بخش آخر اما، مربوط به «سلاحهای متعارف» است که این بخش نیز با توجه به اینکه، طیف وسیع و نامحدودی از افراد را دربر میگیرد، در نوع خود بیسابقه است. در این بخش، «هرگونه» ارتباط با فعالیتهای مربوط به ساخت سلاحهای متعارف ایران، سبب تحریم شدن آن فرد، شرکت، کشور و... خواهد شد.
«طرح جامع تحریمهای ایران» حدود یک هفته پیش در قالب «طرح واحد» و باز هم با اکثریت قاطع در مجلس نمایندگان آمریکا به تصویب رسیده بود (419 رای موافق در برابر 3 رای مخالف). پیش از این، هم آقای روحانی و هم آقای ظریف نسبت به تبعات تصویب چنین طرحی به آمریکا هشدار داده بودند و حتی وزیر خارجه محترم، از روی میز بودن گزینه خروج از برجام گفته بود. اما موضعگیریهای تازه این دو بزرگوار نشان میدهد، آن تهدیدها یا «تعارفات سیاسی» بودهاند یا «دلخوشکنکهای خالی از محتوا»!
اکنون این طرح به تصویب سنا هم رسیده و فقط یک گام کوچک برای اجرایی شدن در پیش دارد، یعنی امضای ترامپ؛ که سخنگوی کاخ سفید از تصمیم «قطعی» رئیسجمهور آمریکا برای امضای آن خبر داده است.
عقل سلیم میگوید، باید واکنش مناسبی به این همه بدعهدی و دشمنی نشان داد. مثل روسیه که وقتی، درکنار ایران، از سوی کنگره آمریکا تحریم شد گفت، پاسخ شایسته و محکمی به آمریکاییها خواهد داد. کرملین این را هم گفت که، بسیاری از دیپلماتهای آمریکایی را اخراج و اجازه استفاده از برخی اماکن و اموال آمریکاییها را در روسیه به دیپلماتهای این کشور نخواهد داد. تحریم شخصیتهای آمریکایی یکی دیگر از گزینههای روی میز پوتین اعلام شد. اما دریغ از یک موضع قاطع و باورپذیر از سوی دولتمردان ما. «این تحریمها جدید نیست و برجام هم هنوز نقض نشده است» خلاصه تمام موضعگیریهای ما در برابر بدعهدیهای ناتمام آنها بوده است!
برجام، «همه» داشته دولت یازدهم بود. فراموش نمیکنیم که، «تمام» دولت یازدهم، خلاصه شده بود در سیاست خارجی و سیاست خارجی هم خلاصه شده بود در آقای ظریف و مذاکرات هستهای و مذاکرات هستهای هم گره زده شده بود به اقتصاد و معیشت مردم! بنابر این شاید دلیل اصرار عجیب دولت بر «رویین تن بودن برجام» و «مرگ نداشتن» آن، همین نکته باشد. تایید مرگ برجام از سوی دولت یعنی، تایید شکست کامل تمام استراتژی و سیاست دولت یازدهم. پذیرش این حقیقت، حقیقتا سخت است و چرایی مقاومت دولت در برابر خودیها، و انفعالش برابر دشمن، کمی قابل درک است.
نگاه از زاویه دید دولت به موضوع، فهمِ علت اصرار عجیب دولت، رسانهها و شخصیتهای نزدیک به آن برای القای زنده بودن برجام را کمی راحتتر میکند. دولت چارهای ندارد جز اینکه بگوید، برجام نقض ناشدنی است یا اعلام کند این تحریمها- که در آینده تاثیرات آن را خواهیم دید- حداکثر، با روح برجام در تضاد است!
وقتی بدون اینکه اجازه دهیم نمایندگان مخالف در مجلس، نظراتشان را درباره چرایی خطرناک بودن برجام بگویند و برجام را با راههایی که بلدیم!-و نه راههای مشخص شده در قانون- ظرف 20 دقیقه به تصویب میرسانیم، وقتی به گریههای منتقدان آگاه در صحن مجلس میخندیم، نتیجهاش همین میشود که در برابر مادر تحریمها و پاره شدن برجام از سوی آمریکا بگوییم «تحریمها تازه نبود، همان تحریمهای قبلی بود... سپاه قدس قبلا هم تحریم بود... صدا و سیما و رسانهها نباید اضطراب ایجاد کنند.»
واکنشهای ما به تحریمها، از سوی تحریمکنندگان رصد میشود. وقتی واکنش ما جدی نباشد، آن دو سناتوری هم که از ترس بر هم خوردن برجام از سوی ایران، به آن رای منفی دادهاند، در تحریم بعدی با 98 سناتور دیگر همراه خواهند شد. ارسال پیام ضعف، آن هم وقتی دشمن قدارهکشان در حال حمله است حتما، نتیجه عکس میدهد. با این روش، دشمن گستاختر و تحریمها سنگینتر و بیشتر خواهد شد. اینکه آسوشیتدپرس و بیبی سی گزارش دادهاند، آمریکاییها قصد دارند به هر نقطهای از کشورمان که دلشان خواست سرک بکشند(حتی مراکز نظامی و حساس کشور) تا از اجرایی شدن برجام از سوی کشورمان مطمئن شوند، نتیجه انتقاد توییتری ما و ارسال پیام محبت! به حریف در وسط میدان جنگ است. گستاخی از این بالاتر که، آمریکا از یک طرف، برجام را پاره کند و از طرف دیگر بگوید، میخواهد با سرکشی به مراکز نظامی ما، از متعهد بودن ایران به اجرای برجام مطمئن شود؟!
از قدیم گفتهاند، سگ زرد برادر شغال است. انگلیس، فرانسه و آلمان لااقل در مواجهه با ایران، هیچ اختلافی با آمریکا ندارند. محکومیت فوری پرتاب موشک ماهوارهبر ایرانی به فضا از سوی این کشورها آن هم وقتی هنوز موشک از زمین کنده نشده! یک نشانه کوچک از برادری این سگهای زرد و شغال است. در دنیای سیاست، کشورها روابط خود را بر اساس مرام و معرفت و عهد و پیمان تنظیم نمیکنند، بر اساس منافع سیاسی و اقتصادی و... است که روابط بین کشورها تنظیم میگردد. اینکه میگویند، این سه کشور به خاطر برجام و ایران آمریکا را منزوی خواهند کرد، طنزی است که مرغ پخته را هم میخنداند.
شاید هنوز دیر نشده باشد. آقایان دیگر باید فهمیده باشند که برجام نه یک راه حل، که یک تله بود. به جای بزک کردن تحریمها و برجام و آمریکا که پیام «باز هم ما را تحریم کنید» را به آمریکا مخابره میکند، راهی برای خروج از این تله پیدا کنند. اگر نمیتوانند، پس از یک عذرخواهی از مردم، پرونده هستهای را به کسانی بسپارند که سیاست را بلدند.
- مطالبات بخش خصوصی از دولت دوازدهم
علاءالدین میرمحمد صادقی عضو هیأت رئیسه اتاق بازرگانی تهران در ستون سرمقاله روزنامه ايران نوشت:
نشست شورای ملی گفتوگوی دولت و بخشخصوصی با حضور معاون اول رئیسجمهوری در حالی برگزار شد که طی چند دهه گذشته بارها بر لزوم مشارکت هرچه بیشتر بخش خصوصی در اقتصاد کشور تأکید شده و حتی با وجود ابلاغ اصل 44 قانون اساسی
و تأکید بر اسناد بالادستی اقتصادی و اظهارنظر صریح مسئولان کشور مبنی بر اینکه یکی از اشکالات ساختاری و تفکری اقتصاد ایران دولتی بودن بیش از اندازه است، همچنان سایه حضور دولت بر بیش از 80 درصد اقتصاد ما پررنگ و سنگین است. اصلیترین انتظار ما هم از دولت، همین کلامی است که بارها تکرار کردهایم؛ دولت از بنگاهداری دست بردارد و اجازه دهد اقتصاد با مدیریت بخش خصوصی، نفسی تازه کند. در حال حاضر نیز خوشبختانه دولتی بر سرکار است که رئیسجمهوری و معاون اول، بارها به لزوم کاهش تصدیگری دولت و لزوم نقش آفرینی بخش خصوصی تأکید کردهاند و میدانیم که به دنبال تحقق این مسأله مهم هستند، اما به هر حال بدنه سنگین و بوروکراتیک دولت موانعی بر سر راه میدانداری جدی بخش خصوصی است. یکی از انتظارات بخش خصوصی این است که کابینه جوان و روح خلاقیت و جسارت به آن تزریق شود. همچنین دولت باید در انتخاب وزیران اقتصادی کابینه و سپس مدیران میانی توجه داشته باشد که افرادی همراه با بخشخصوصی برگزیند. دستورات بالادستی، به سپردن امور به بخش خصوصی تأکید دارند اما اگر مدیران میانی و اجرایی همراستا با این دستورات چیده نشوند، حرکت ایران روی مدار توسعه براحتی پیش نخواهد رفت.
اما بجز این مؤلفههای کلی برای انتخاب مدیران اقتصادی، بخش خصوصی انتظار دارد که تصمیم گیریهای سریع و مدبرانه برای برخی مسائل کشور اتفاق افتد. نظام بانکی، در رأس آنهاست. معضلاتی مانند بنگاهداری و نرخ سود بانکی، نه تنها وضعیت نظام بانکی بلکه کل اقتصاد ما را به چالش کشیده است. دولت دوازدهم باید از ابتدای روی کار آمدن، بسرعت به دنبال مشورت با صاحبنظران بانکداری و اقتصادی بخش خصوصی و اقتصاددانان برجسته، برای اصلاح این نظام باشد. مورد دیگر، مربوط به اصلاح نرخ ارز است که به ترجیعبندی برای حرفهای تمام فعالان بخش خصوصی تبدیل شده است. در حال حاضر، نرخ ارز واقعی نیست و همین مسأله باعث میشود اوضاع علیه صادرکنندگان و تولیدکنندگان ما باشد. از طرف دیگر، تک نرخی کردن ارز هم از خواستههای اصلی و ضدفساد است که در دولت یازدهم محقق نشد و در دولت دوازدهم، باید به صورت جدی مورد توجه قرار بگیرد. اصلیترین دستاورد دولت آقای روحانی در دوره اول، برجام بود. یعنی سندی که فضا را برای اقتصاد ایران به سوی آرامش و امنیت برد. حالا همه میدانیم که بجز جذب سرمایهگذاران داخلی و خارجی، اقتصاد ما نمیتواند نیازهایش را برطرف کند و جذب سرمایهها نیز بجز بهبود فضای کسب و کار و حذف قوانین و مقررات زائد، امکانپذیر نخواهد بود. اتاقهای بازرگانی نیز آمادگی کامل برای یاری رساندن به دولت در زمینههای مختلف دارند. در نهایت باید گفت دولت اکنون سرمایه اجتماعی و سیاسی ارزشمندی در کنار خود دارد که حفظ این سرمایه، از به دست آوردن آن مهمتر و مشکلتر است. دولت با گامهای جسورانه، باید اعتماد این سرمایهها را محکمتر کند.
- چند بار از اين سوراخ گزيده ميشويم؟
روزنامه اعتماد در ستون سرمقالهاش نوشت:
ميگويند كه مومن از يك سوراخ دو بار گزيده نميشود. ولي به نظر ميرسد كه كار ما از يكبار و دوبار گزيدن گذشته است و بارها و بارها از يك سوراخ گزيده شدهايم و همچنان در آن دست ميكنيم! قضيه از اين قرار است كه در روزهاي اخير معاون قضايي دادستان كل كه دبير كارگروه مصاديق مجرمانه شبكههاي مجازي است، حملات دنبالهداري را عليه تلگرام آغاز كرده و اظهار داشته است: «كانال مربوط به گروهك تروريستي منافقين و كانال آمدنيوز دو نمونه بارز از كانالهاي مجرمانه تلگرامي هستند كه مجرمانهبودن آنها براي همه محرز است و دستور قضايي هم براي مسدودسازي آنها صادر شده است؛ ولي مسدود نشدهاند. آيا آقاي وزير با فعاليت مجرمانه كانال گروهك تروريستي منافقين در كشور موافقاند؟
چرا وزير ارتباطات مدير تلگرام را ملزم به اجراي دستور فيلتر كانال منافقين و امثال آن نميكند؟ چرا از اقدام تلگرام درباره فيلترنكردن اين كانالها دفاع ميكند؟ متاسفانه هر زمان كسي مصاحبهاي براي جلوگيري از نفوذ بيگانگان در فضاي مجازي كشور انجام ميدهد، فورا جوسازي ميكنند و ميگويند اينها با اصل فضاي مجازي مخالف هستند و ميگويند اينها ميخواهند همهچيز را ببندند. اين تهمت است. ما با فساد و ارتكاب جرم در فضاي مجازي مخالفيم، نه با اصل فضاي مجازي!
براي هيچ ايراني پذيرفتني نيست كه داعش فيلم عمليات تروريستي خود در مجلس شوراي اسلامي را در حين عمليات به صورت آنلاين از طريق تلگرام براي همه دنيا پخش كند و كسي نتواند از نظر فني جلوي اين اقدام را بگيرد. همچنين براي هيچ ايراني پذيرفتني نيست كه تيمهاي تروريستي داعش تمام هماهنگيهاي خود براي انجام عمليات تروريستي در مجلس شوراي اسلامي را از طريق تلگرام انجام دهند و نهادهاي امنيتي كشور به لحاظ كنترلناپذيربودن تلگرام قبل از عمليات هيچ اطلاعي از اين موضوع نداشته باشند. اگر شبكههاي اجتماعي بومي و باكيفيت و پرسرعت در كشور وجود داشت، مدير تلگرام اينگونه با تكذيبيههاي متعدد خود مسوولان وزارت ارتباطات را تحقير نميكرد. تاخير وزارت ارتباطات در ايجاد شبكههاي اجتماعي بومي بههيچوجه توجيهپذير نيست. كشوري كه در بسياري از عرصهها مانند توليد انرژي هستهاي صلحآميز و موشك بالستيك نقطهزن خودكفاست و اعجاب دنيا را برانگيخته است، استحقاق بهترين شبكههاي اجتماعي بومي را دارد.»
همچنين رييس پليس فتاي كشور هم اظهار داشته است كه: «هماهنگيهاي عمليات تروريستي داعش در تهران تماما در تلگرام رخ داد. بستر عملياتهاي تروريستي دردرجه اول توييتر و در درجه دوم تلگرام است.»
به نظر ميرسد كه طرح درست مساله به دقت تصميمگيري ما كمك ميكند. در اينجا سعي ميشود كه استدلال مخالفان ماجرا شكافته شود.
۱ـ گفته شده كه بسياري از اقدامات ضدامنيتي از طريق تلگرام هماهنگ و سازماندهي شده است از جمله عمليات عليه مجلس از اين طريق بوده. فرض كنيم كه اين گزاره درست است، چه نتيجهاي بايد گرفت؟ آيا بايد تلگرام را فيلتر كرد؟ خوب اين كار چه كمكي ميكند؟ مگر قرار گذاشتن در شبكه تلگرام فيلتر شده با استفاده از يك فيلترشكن كار سختي است؟ از آب خوردن سادهتر است. به علاوه فرض كنيم فيلترشكن نداشته باشند!!، اين كار را از طريق واتسآپ يا هر شبكه ديگري انجام ميدهند. مگر كسي جلوي آنان را ميگيرد؟ اگر از طريق ايميل انجام دهند، چگونه ميتوانيم مانع آنان شويم؟ به علاوه مگر نه اينكه به گفته رييس پليس فتا اين كار از طريق توييتر هم انجام ميشود، توييتر كه در ايران فيلتر است، پس فيلتر كردن مانعي در اجراي اين كار نيست.
۲- فرض كنيم كه از تلگرام استفادههاي مجرمانه ميشود كه بهطور قطع هم ميشود. آيا اين امر دليل مناسبي براي فيلتر كردن آن ميشود. بسياري از قتلها با چاقو رخ ميدهد، آيا توليد و عرضه چاقو را براي اجتناب از قتل محدود ميكنند؟ ممنوع كردن داشتن چاقو، بيش از آنكه مانع قتل شود، مانع از كاربردهاي مفيد چاقو خواهد شد. استفادهكنندگان مجرمانه از تلگرام با فيلتر، كارشان از رونق نميافتد، بلكه اين مردم عادي هستند كه براي انجام امور جاري و مفيد خود دچار مشكل ميشوند. چون مجرمان به سادگي از فيلترشكن استفاده ميكنند ولي مردم عادي خير.
۳- استفاده مجرمانه از تلگرام بخش بسيار كوچكي از كاربردهاي آن را تشكيل ميدهند. كافي است يك مطالعه صورت گيرد و صفحه تلگرام مردم بررسي شود تا معلوم شود بخش اعظم استفاده مردم از تلگرام به امور روزمره و جاري و فعاليتهاي عادي و حتي كسب و كار آنان مربوط ميشود. به علاوه هر امكان جديدي كه پيش ميآيد، امكاني را براي ارتكاب جرم فراهم ميكند. الان بسياري از جرايم با استفاده از خودرو، اسلحه، تلفن همراه و... انجام ميشود ولي همين فناوريها امكان پيدا كردن مجرمان را نيز افزايش داده است. پيگيري خطوط اينترنت، دوربينهاي خياباني و... همه اينها شرايط را براي دستگيري مجرمان فراهم كرده است. در مورد شبكههاي مجازي و اجتماعي نيز بايد قدرت رهگيري مجرمان را افزايش داد و نه اعمال محدوديتهاي غيرمفيد را. مگر در عدم استفاده از ماهواره موفقيتي حاصل شده است كه الان ميخواهند با تلگرام مبارزه كنند؟ به علاوه چرا با تلگرام مبارزه ميشود؟ آيا بهتر نيست كه كل اينترنت بسته شود تا امكان هيچ خلافي از اين طريق به وجود نيايد؟!
۴- درخصوص ايجاد شبكههاي اجتماعي داخلي آقاي وزير ارتباطات پاسخ داده است كه: «اينكه مردم به شبكههاي اجتماعي داخلي اعتماد كنند بستگي به عملكرد ما مسوولان دارد؛ ايشان مطمئن باشند اينگونه اظهارنظرها نهتنها اعتماد عمومي به شبكههاي اجتماعي داخلي را افزايش نميدهد؛ بلكه منجر به عدم استقبال مردم نيز خواهد شد.» تا هنگامي كه نگاه دستاندركاران كشور كنترلي و حذفي است، بهطور طبيعي هيچكس حاضر نميشود تلگرام را ترك و شبكه اجتماعي را بپذيرد كه تحت كنترل شديد است. اتفاقا بايد ناراحت باشيم كه نتوانستهايم اعتماد را به اينترنت ملي و شبكههاي ايراني جلب كنيم و بيشتر مردم شبكههاي غيرايراني را ترجيح ميدهند و همانطور كه آقاي وزير به درستي گفتهاند علت اين بياعتمادي همين نوع اظهارنظرات است.
هرچه بيشتر خود را درگير فيلتر كردن اينترنت كنيد ذهن خود را متوجه مبارزه با پديدهاي ميكنيد كه به ناچار و از روي ضرورت در حال گسترش است و هيچكس نميتواند مانع آن شود، فرصت استفاده درست از آن را از دست ميدهيم و در نهايت به صورت بدي در برابر اين فضاي نظارتناپذير، وادادگي را پيشه خواهيم كرد. اگر در گذشته يك مورد (فقط يك مورد كافي است) از موفقيت اين سياستهاي مبتني بر فيلترينگ، نفي و ممنوعيت سراغ داريد، آن را بيان كنيد و سپس اين راه را ادامه دهيد ولي اگر هيچ موردي وجود ندارد، پس لطفا براي بار چندم انگشت خود را در اين سوراخ نكنيد.
- سود و زيان تحريم جديد آمريکا
نعمت احمدي . عضو هيئتعلمي دانشگاه در ستون سرمقاله شرق نوشت:
روز سهشنبه هفته گذشته - ٢٥ ژوئن - طرح تحريمهاي جديد عليه ايران، روسيه و کرهشمالي در کنگره آمريکا به تصويب رسيد و سپس مورد تأييد قريب به اتفاق اعضاي سنا هم قرار گرفت. اينکه تحريم سه کشور در يک طرح گنجانده شود، نشانه عزم نمايندگان کنگره بر اجرائيشدن طرح است. الف، روسيه: جو داخلي آمريکا عليه روسيه تشديد شده است. مردم آمريکا بر اين باورند که روسيه در انتخابات ٢٠١٦ دخالت داشته است. سابقه تحريم روسيه برميگردد به سال ٢٠١٤ و الحاق شبهجزيره کريمه در رفراندمي که هواداران روسيه در اين منطقه آن را پيش بردند و اوکراين و اتحاديه اروپا با آن مخالف بودند. اما پوتين با موجسواري تاريخي و اينکه شبهجزيره کريمه در سال ١٩٥٦ در زمان خروشچف در تصميمي داخلي به جمهوري اوکراين در تقسيمات داخلي افزوده شد، اين بخش را جزء خاک اصلي روسيه دانست. آمريکا از سال ٢٠١٤ تحريمهاي مشترکي را با اتحاديه اروپا عليه روسيه تصويب کرد اما تحريمهاي جديد بهانه مردمپسندي در آمريکا دارد؛ دخالت روسيه در انتخابات سال ٢٠١٦! موضوعي که باعث شد هم دموكراتها و هم جمهوريخواهان به تحريم روسيه بپيوندند.
ب، کرهشمالي: تحريم کرهشمالي هم مورد علاقه مردم آمريکا به دليل ادامه برنامه موشکي و هستهاي اين کشور است.
ج، ايران: اما تحريم ايران آن هم در يک لايحه به همراه تحريم روسيه و کرهشمالي، جاي بحث حقوقي جدي دارد. تحريم ايران به بهانه مقابله با آنچه تهديدهاي جمهوري اسلامي عليه امنيت و ثبات کشورهاي خاورميانه و شمال آفريقا، توسعه برنامه موشک بالستيک و نيز فعاليتهاي مرتبط با تروريسم خوانده شده، طراحي و تصويب شده است. در گذشته نيروي قدس سپاه پاسداران
به وسيله آمريکا تحريم شد. در طرح حاضر، کل سپاه پاسداران به بهانه «اقدامات بيثباتساز و تروريستي در منطقه» تحريم شده است. چند روز پيش دولت ترامپ براي مدت سه ماه با تکيه بر گزارشهاي آژانس انرژي اتمي، پايبندي ايران به اجراي برجام را امضا و تأييد کرد. اين تضاد يعني تأييد و تأکيد آمريکا بر پايبندي ايران به اجراي برجام و تصويب طرح تحريم سپاه پاسداران ايران به بهانههاي سهگانه بالا نشانهاي است که احتمالا در ٩٠ روز آينده دولت ترامپ از امضاي پايبندي ايران به اجراي برجام خودداري خواهد کرد و شرايط ويژهاي بر روابط ايران و آمريکا و وضع پيشآمده در منطقه خاورميانه حاکم خواهد شد. تصويب طرح تحريم سپاه پاسداران به عنوان نيروي نظامي کشور، ميتواند پيشمقدمه خروج يکطرفه آمريکا از تعهد به اجراي برجام باشد. بعد از جنگ جهاني دوم يکي از حربههايي که دولت آمريکا نسبت به کشورهاي مستقل اعمال و اجرا ميکند، تحريم است و به همين اعتبار قوانين تحريم آمريکا بسيار گسترده است و شامل شهروندان و شرکتهاي آمريکايي هم ميشود که ارتباط تجاري و مالي با افراد، شرکتها و دولتهايي که مورد تحريم واقع شدهاند، دارند. علاوه بر آن قوانين مربوط به تحريم در آمريکا دامنه گستردهاي دارد که علاوه بر شهروندان و شرکتهاي آمريکايي به شهروندان و شرکتها و کشورهاي ثالث هم گسترش مييابد. به ديگر سخن، به بهانه تصويب تحريم عليه ايران، آمريکا خود را محق ميداند افراد حقيقي و حقوقي و شرکتها و دولتهايي غير از آمريکا را شامل اين تحريم بداند تا کشور تحريمشده در انزواي کامل قرار گيرد.
حال پرسش اين است؛ در شرايط موجود و با توجه به امضاي برجام به وسيله کشورهاي مهم جهان معروف به گروه ١+٥ و نيز قطعنامه شوراي امنيت سازمان ملل، آيا آمريکا بهتنهايي ميتواند از قطعنامه شماره ٢٢٣١ شوراي امنيت سازمان ملل که شش قطعنامه قبلي اين شورا را ملغي کرد، خارج شود و اعتبار معاهدات بينالمللي را از بين ببرد؟ با رويکارآمدن دولت دکتر روحاني و شروع مذاکره با گروه ١+٥ که سرانجام بعد از ٢٠ ماه به معاهده برجام منتهي شد، اجماع جهاني عليه ايران از بين رفت. حالا با وضع تحريمهاي جديد آمريکا، شکاف عميقي بين اتحاديه اروپا و شوراي امنيت سازمان ملل با آمريکا در پيش خواهد بود. به يقين اتحاديه اروپا خصوصا کشورهاي مهم امضاکننده برجام، آلمان، فرانسه و نيز روسيه و چين دنبالهروي آمريکا نخواهند بود.
شرايط دولت انگليس با توجه به خروج از اتحاديه معلوم نيست هرچند دليلي نداريم که انگليس از اقدامات دولت ترامپ حمايت کند. دولت ترامپ و اعضاي کنگره آمريکا ميدانند که نميتوانند شرايط را همانند قبل از امضاي برجام براي ايران سخت کنند. شوراي امنيت سازمان ملل، آژانس، اتحاديه اروپا و ديگر کشورها در اين شرايط همراه آمريکا نخواهند بود. پس چه دليلي دارد که هم حزب دموكرات و هم حزب جمهوريخواه و هم کاخ سفيد در اجماعي چنين قوي تحريمهاي جديدي عليه ايران وضع کردهاند؟ به نظر ميرسد بايد سفر ترامپ به منطقه خصوصا عربستان را دليل اين جدايي آمريکا از ديگر همپيمانان خود دانست. ترامپ در سفر خاورميانهاي خود علاوه بر قرارداد ١١٠ميليارددلاري نقدي، قرارداد ٣٣٠ميليارددلاري ديگري با عربستان منعقد کرد.
در همين سفر معاملهاي ٥/١٥ميليارددلاري با قطر انجام داد و کويت هم ٥/٣٣ ميليارد دلار اوراق مشارکت از آمريکا خريداري کرد. جو ضدايراني حاکم بر عربستان با حضور محمد بن سلمان به عنوان وليعهد و تفويض عنقريب قدرت از ملک سلمان به پسرش محمد بن سلمان شرايطي را در منطقه به وجود آورده است که آمريکا ترجيح ميدهد در جبهه ضدايراني اعراب قرار گيرد و از منافع مالي آني سود ببرد. نگاه سوداگرایانه ترامپ به دولتها و استقلال ذاتي ايران و عدمالنفعي که در بازار ايران نصيب این تاجرپيشه ميشود، او را بر آن داشته که با وضع تحريمهاي جديد خود را حامي اعراب معرفي کند و منافع زودرس و آني آمريکا را فداي منافع درازمدت اين کشور در منطقه کند. ايران هم به درستي از هرگونه تنش در منطقه دوري ميکند تا نسخه تجاري ترامپ را خنثي کند. ترامپ و ذهنيت آشفته او که سود را در جنگ ميبيند و خامي وليعهد جديد عربستان که عنقريب رداي سلطاني بر تن خواهد کرد، لزوم مديريت مقتدرانه فضا و گسترش رايزنيهاي بينالمللي را دوچندان ميکند.
نظر شما